بررسیهای دورسنجی به دلیل داشتن دادههایی با دید وسیع و یکپارچه و محدوده طول موجی مختلف، از بهترین روشها در پیجویی کانسارها میباشد.
به عنوان مثال با توجه به اینکه جایگاه کانسارهای پورفیری بزرگ دنیا و ذخایر طلای اپی ترمال، جزایر قوسی و زونهای فرورانش بوده و تمرکز آنها بیشتر در نواحی دگرسان شده وسیع و محل گسلهای بزرگ حاشیه دهانههای آتشفشانی یا همراه با تراورتن های حوالی چشمه های آب گرم می باشد، لذا بررسیهای دورسنجی میتواند بهترین وسیله در شناخت این نوع کانسارها باشد.
بررسیهای دورسنجی به دلیل داشتن دادههایی با دید وسیع و یکپارچه و محدوده طول موجی مختلف، از بهترین روشها در پیجویی کانسارها میباشد.
به عنوان مثال با توجه به اینکه جایگاه کانسارهای پورفیری بزرگ دنیا و ذخایر طلای اپی ترمال، جزایر قوسی و زونهای فرورانش بوده و تمرکز آنها بیشتر در نواحی دگرسان شده وسیع و محل گسلهای بزرگ حاشیه دهانههای آتشفشانی یا همراه با تراورتن های حوالی چشمه های آب گرم می باشد، لذا بررسیهای دورسنجی میتواند بهترین وسیله در شناخت این نوع کانسارها باشد.
در این راستا بررسیهای دورسنجی با اهداف زیر صورت می گیرد:
1- تلفیق داده های ماهوارهای مختلف و تهیه عکس –نقشه های ماهوارهای(Satellite Photomap ) در مقیاسهای 1:100000 و 1:50000
تهیه این عکس –نقشه ها در مقیاسهای یک صدهزار و یک پنجاه هزار برای بدست آوردن دید کلی از چگونگی گسترش واحدهای سنگی، رسوبات آبرفتی کواترنر، چین خوردگی ها، شکستگیهای عمده، گسترش پوشش گیاهی، چگونگی توزیع شبکه آبراهه ها، جاده ها و گسترش آبادیها و شهرها و بسیاری از پارامترهای دیگر بسیار مناسب است.
بر اساس تفسیر تصاویر رنگی مجازی حاصل از ترکیب باندهای مختلف و بر اساس نقشه زمینشناسی منطقه می توان گسترش واحدهای سنگی گوناگون را بر اساس این داده ها بیان نمود
2- تهیه نقشه خطواره ها و نقشه شکستگی ها و تفسیر زمین ساخت ناحیه بر اساس آن:
شکستگی ها بویژه گسل ها عامل مهم و اساسی در تشکیل ذخایر معدنی میباشند. شناسایی عناصر ساختاری و تشخیص ساختار هر منطقه کمک بسیار ارزنده ای جهت شناسایی و اکتشاف مواد معدنی میباشد، زیرا شناخت عناصر ساختاری مانند گسل های عادی، شکستگیهای کششی و ساختمانهای هورست و گرابن که پی آمد آن تشخیص ساختارهای کششی است یا گسلهای راندگی، چین خوردگیها و گسلهای راستالغز چپ رو و راست رو که نهایت آن تشخیص ساختارهای فشاری است، با توجه به درازای گسل ها و همچنین محل تلاقی گسل های اصلی با گسل های دیگر، می تواند محل مناسبی برای نفوذ ماگما و سپس کانه زایی باشد؛ پس همگی می توانند کلیدهای مناسبی جهت شناخت و اکتشاف ذخایر معدنی باشند
در تهیه نقشه شکستگی ها از روشهای زیر می توان استفاده نمود:
2-1- استفاده از تأثیر مجازی زاویه تابش خورشید(Shaddow):
از آنجا که تشخیص اشکال سطحی به مقدار قابل توجهی به اختلاف انعکاس نور خورشید بستگی دارد و میزان انعکاس نیز با زاویه و جهت تابش خورشید تغییر می نماید(هر اندازه زاویه تابش کمتر باشد، اختلاف انعکاس بیشتر شده و در نتیجه سایه زیاد می شود). با ایجاد اختلاف انعکاس، سطوح شکستگی و لایه بندی ها مشخص تر شده و تصاویر مختلفی جهت شناسایی آنها ساخته میشوند.
2-2- استفاده از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی:
در تعیین شکستگیها، تغییرات ناگهانی توپوگرافی، نوع و سن واحدهای سنگی و ارتباط آنها با یکدیگر، چینخوردگیها، جابجایی رودخانه ها و واحدهای چینهای، مخروط افکنه ها و …همگی می توانند پارامترهای تشخیص باشند.
2-3- استفاده از نشانه های زمینریختشناسی:
به منظور تعیین ساز و کار گسلها، از نشانه های زمینریختشناسی میتوان استفاده کرد. بطوریکه گسلهای راستالغز بعلت شیب زیاد، اثری تقریباًخطی، گسلهای عادی اثری دالبری و گسلهای راندگی اثری نامنظم ازخود نشان میدهند و بیشتر از توپوگرافی تبعیت می کنند. همچنین ایجاد پرتگاههای گسلی(Scarp Fault) در گسل های راستالغز نسبت به گسل های عادی و راندگی به جز موارد ویژه، کمتر مشاهده می شود.
3- تعیین محدوده هایی با ساختمانهای گنبدی:
یکی از اهداف این بررسیها تهیه نقشه ای مربوط به گسترش ساختمانهایی مانند باتولیت، استوک، دم(گنبد)، دایک، کالدرا، ساختمانهای حلقوی و رگه ها میباشد. همانطور که اشاره شد با بکارگیری روش های مختلف پردازش و ایجاد تصاویر رنگی، واحدهای سنگی مختلف شناسایی میشوند و بر این اساس گسترش سنگهای ماگمایی اسیدی و بازیک در منطقه مشخص میگردند. بر اساس مساحت گسترش توده های نفوذی و نیمه عمیق، مساحتهای بیشتر از 100 کیلومتر مربع بعنوان باتولیت و گسترش های کمتر بعنوان استوک در نظر گرفته میشوند.
دایکها، دمهای اسیدی و رگههای کوارتزی نیزمیتوانند قابل شناسایی باشند.
تشخیص گسترش سنگهای ماگمایی با نوع ساخت و زمان آن می تواند راهنمای خوبی برای تشخیص وجود یا عدم وجود ذخایر معدنی باشد(مطالعه متالوژنی منطقه).
توده بازیک بازالتی و آلتراسیونهای سیلیکاتی اطراف آن
3- تهیه نقشه نواحی دگرسانی( آلتراسیون ها):
شناخت نواحی دگرسانی یکی از عوامل تشخیص مناطق کانه دار می باشد. اگر در تشخیص این مناطق، نوع دگرسانی نیز مشخص شود، می تواند در تعیین الگویی مناسب جهت کانه زایی منطقه، مفید باشد. با استفاده از روشهای مختلف پردازش و بکارگیری توابع ریاضی و روش های آماری ذکر شده درنهایت نواحی دگرسان با رنگ ویژه ای مشخص میشوند(High Light).
4- تعیین نقشه نواحی امیدبخش معدنی با استفاده از بررسی های دورسنجی:
با تلفیق نتایج بدست آمده از بررسی های دورسنجی مناطق مورد مطالعه(نوع واحدهای سنگی، ساختار تکتونیکی، ساختمانهای ماگمایی و دگرسانیها)، مناطقی به عنوان نواحی امیدبخش معرفی میشوند که نسبت به سایر مناطق دارای احتمال بیشتری برای کانیزایی هستند
منبع : پایگاه ملی داده های علوم زمین